کانسر و بیماریهای زنان
- 9 بهمن 1393
- 0 لایک
- 1016 بازدید
- 0 دیدگاه
کانسر و بیماریهای زنان |
HE4 Tumor Marker
تومورماركر HE4يك تومورماركر جديد جهت مانيتورينگ و ميزان پاسخدهي به درمان در كانسرهاي تهاجمي اپيتليال تخمدان ميباشد. در ضمن درخواست همزمان دو تومورماركر CA 125 و HE4 در تخمين ميزان ريسك (خطر ) كانسر تخمدان در خانمهايي كه داراي توده لگني (قبل يا بعد از يائسگي) ميباشند بسيار مفيد و كمك كننده خواهد بود
SCCA Tumor Marker
Squamous Cell Carcinoma Ag Tumor Marker
ارزش باليني آنتيژن SCC در كانسرهاي گردن رحم ميباشد. آنتيژن SCC در خانواده مهاركنندههاي سرين و سيستئين پروتئازاست. آنتيژن در بافت نرمال گردن رحم وجود دارد و ميزان آن در ضايعات ديسپلاستيك و در كارسينوم SCC گردن رحم افزايش مييابد، بخصوص در انواع متوسط تا بخوبي تمايزيافته به خوبي قابل مشاهده است.
مطالعات باليني اخير نشان داده است كه همبستگي خوبي بين ميزان سطح سرمي SCC آنتيژن و گسترش بيماري، پيشآگهي و تشخيص زودرس عود تومور وجود دارد. بسياري از مطالعات نشان دادهاند كه اندازه SCCA يك ماركر مستقيم خوب براي مانيتور كردن اثرات درماني است.
سطح سرمي قبل از شروع آنتيژن SCC يك فاكتور تشخيصي در مراحل اوليه كانسرهاي گردن رحم را بدست داده است. افزايش سطح سرمي آنتيژنSCC در زمان تشخيص مراحل 1Bو2A كانسر گردن رحم نشاندهنده شانس 3 برابر عود تومور بدون وابستگي به اندازه تومور، درجه يا وجود متاستاز به غدد لنفاوي است، بنابراين اندازهگيري آنتيژن SCC قبل از درمان ميتــواند در انتخاب بيماران پرخطر(High Risk) براي درمان مكمل مورد استفاده قرار گيرد.
اندازهگيري مكرر بعد از جراحي، شيميدرماني و راديوتراپي نشان ميدهد كه آنتيژن SCC ماركر حساستري براي تشخيص پيشرفت يا عود نسبت به CYFRA_21 يا TPS و CEAاست، در حاليكه در بيماران مبتلا به آدنوكارسينوم تنهاي گردن رحم (Pure) اندازهگيري CA125 وCEA بر اندازهگيري SCCA برتري دارد.
اندازهگيري كمي متابوليتهاي استروژن ادراري
UEM(Urinary Estrogen Metabolits)
Estramet(2/16)[2.Hydroxy estrgen/16 α Hydroxy estrone]
ماركر تشخيصي جديد و مفيد در تشخيص و مانيتورينگ ريسك كانسر سينه و ديگر بيماريهاي زنانماركر 16/2،(estron) ، يك ماركر استروژني مناسب در ادرار ميباشد كه در روند تشخيصي و درمان بسياري از بيماريهاي زنان كمك كننده و مفيد ميباشد از جمله:
(1 درمانيتورينگ و تعيين ميزان ريسك كانسر سينه
( Breast Cancer Risk Assessment Factor )
محققان دريافتهاند كه بدن انسان استروژن را به مواد متفاوت ديگري تبديل ميكند كه ميتوانند در ابتلا به سرطان سينه مؤثر باشند.يك فرم استروژن، (دو هيدروكسي استرون) تمايل دارد كه رشد سرطان را مهار كند. فرم ديگر، (شانزده آلفا هيدروكسي استرون) در واقع موجب رشد تومور تبديلي ميگردد.
خصوصيات بيوشيميايي هر فردي مشخص ميكند كه چه مقدار از هر يك از اين دو فرم توليد ميشود.
مطالعات نشان دادهاند كه اندازهگيري نسبت اين دو شكل استروژن نشانه مهمي از خطر ابتلا به سرطان پستان در آينده خواهد بود. همچنين مطالعات نشان داده كه ميتوان ميزان خطر ابتلا را كاهش داد.
تست Ratio E1 OHα 2/16چيست؟
اين آزمايش دو فرم استروژن را اندازهگيري ميكند:
E1 OH 2 ( 1استروژن خوب وE1 OH 16α استروژن بد) مطالعات نشان دادهاند كه خانمهايي كه نسبت E1 OH & 2/16 آنها پائين است، احتمال ابتلاي بيشتري به سرطان پستان دارند.
( 2 نازائي (infertility)
(3آمنوره يا قطع قاعدگي (amenorrhea)
(4تمايز اختلالات عملكرد اوليه يا ثانويه تخمدان
(diff of primary or secondry ovarian. Malfunction)
(5ترشح اگزون استروژن از سلولهاي بيضه يا تومورهاي تخمدان
(eterogen Secreting Testicular & Ovarian Tumors)
(6بلوغ زودرس درجنس مؤنث (infemales precocions puberty)
ژنوتايپ پاپيلوما ويروس انساني (نسلي جديد از آزمايشات سرطان سرويكس)
روش ژنوتايپينگ پاپيلوماويروس به روش ميكرو اري ژنوتايپينگ مورد تأئيد WHO و FDA ويك روش ايدهآل براي غربالگري و ژنوتايپ ميباشد. لازم به ذكراست كه 21 تايپ پرخطر پاپيلوما ويروس انساني (HPV)وجود دارد. اين تايپهاي پرخطر همان تايپهائي هستند كه با تغييرات سلولي در گردن رحم زمينهساز سرطان سرويكس خواهند بود. پانل ژنوتايپهائي كه با دستگاه(GenoArray PCR) مورد اندازهگيري و شناسائي قرار ميگيرند شامل:
High Risk HPV:16,18,31,35,39,45,51,52,56,58,59,66,68
Low Risk HPV:6,11,42,43,44
Undetermined Risk HPV: HPV 53,CP8304
اين دسته شامل دو مرجع amplification و تهيه كپيهاي DNA (HPV) است و مرحله دوم كه ژنوتايپها را متمايز مينمايد دستگاه Geno Array است كه بر روي يك نيتروسلولز 21 ژنوتايپ HPV را به روش هيبريداسيون متمايز و شناسائي ميكند. اين روش داراي حساسيت و ويژگي بسيار بالا حدود (97-95%) ميباشد و مورد تأئيد WHO وFDA ميباشد و داراي تكرارپذيري بسيار عالي و مناسب است.
Actim Prom Test (IGFBP-1)
جديدترين تست به منظور تشخيص پارگي زودرس كيسه آب در زنان باردار پارگي زودرس كيسه آب Premature Rupture of Fetal Membrane (PROM)، يكي از عوارض خطرناك بارداري است كه منشأ يك سوم زايمانهاي زودرس نيز ميباشد. زايمان زودرس خطر مرگ و مير نوزاد را افزايش ميدهد. علاوه بر اين عارضه PROM خطر عفونت را هم در جنين و هم در مادر افزايش ميدهد. اگرچه تشخيص دقيق اين عارضه خيلي حياتي است ولي روشهاي قديمي بسيار ناكارآمد بوده و اغلب نتايج اشتباهي بدست ميدهند. روشهاي سنتي نسبت به آلوده شدن نمونه به ترشحاتي نظير خون و مايع مني و موكوس سرويكال بسيار حساس هستند كه منجر به نتايج كاذب ميشود.
در آزمايش Actim PROM با تجسس
Insuline Like Growth Factor Binding Protein 1 (IGFBP-1) وجود مايع آمنيون را در ترشحات واژن شناسايي ميكنيم. از آنجايي كه غلظت IGFBP-1در مايع آمنيون بشدت بالاست، يافتن اين ماده در نمونه ترشح واژن، نشانگر پارگي زودرس كيسه آب ميباشد.
تحقيقات نشان ميدهد كه غلظت (IGFBP-1) در مايع آمنيون در اوايل حاملگي بشدت افزايش يافته و تا آخر حاملگي بالا ميماند، لذا اين تست از همان اوايل حاملگي قابل استفاده است.
اين آزمايش در چندين مطالعه مستقل در نقاط مختلف دنيا مورد ارزيابي قرار گرفته و در همه آنها اثبات شده كه اين تست براي تشخيص پارگي زودرس كيسه آب داراي حساسيت و اختصاصيت مناسبي است و هميشه ميتوان به نتايج آن اعتماد كرد.
متدهاي سنتي نظير اندازهگيريPH و بررسي ميكروسكوپي ترشحات واژن بههيچوجه نه از نظر حساسيت و نه از نظر اختصاصي بودن قابل مقايسه با Actim PROMنيستند.
غلظتIGFBP-1در مايع آمنيون 100 تا 1000 برابر بيشتر از سرم مادر است، بنابراين وجود آن در ترشحات واژن شاخص واضحي براي پارگي كيسه آب ميباشد.
حداقل ميزان قابلسنجش اين تست به حدي پايين است كه حتي پارگيهاي بسيار ظريف را نيز شناسايي ميكند. غلظتIGFBP-1 در مايع مني، ادرار و خون آنچنان ناچيز است كه آلوده بودن ترشح واژن با اين مايعات تأثيري بر روي تست Actin PROM نميگذارد.
نمونهگيري:
يك سواپ پنبهاي استريل را بمدت 15-10 ثانيه در داخل ترشحات گردن رحم و يا فورنيكس پشتي واژن قرار داده تا ترشحات را به خود جذب كند.
سواپ را در داخل محلول خاصي كه از آزمايشگاه تهيه ميكنيد و يا داخل يك لوله استريل حاوي يك ميليليتر سرم فيزيولوژي استريل قرار داده و به مدت 10 ثانيه بخوبي داخل محلول تكان دهيد و در انتها با فشردن پنبه سواپ به جداره داخلي لوله آزمايش ترشحات را از داخل پنبه به مايع منتقل كرده و سواپ را دور بياندازيد. درب لوله را به خوبي بسته و نمونه را دراسرع وقت به آزمايشگاه منتقل كنيد.
Actim Partus Test (phIGFBP-1)
جديدترين تست به منظور شناسايي زنان بارداري كه در خطر زايمان زودرس هستند.
زايمان زودرس يكي از عوارض جدي بارداري است كه ميتواند منجر به عواقب ناگواري گردد. ممكن است منجر به اختلالات رشد در نوزاد شده و نيز علت اصلي مرگ نوزادان در يك ماهه اول تولد است. در حدود 50 % زايمانهاي زودرس، مادر انقباضاتي را در رحم خود تجربه ميكند. اگرچه نيمي از زنان باردار از اين قبيل انقباضات شكايت ميكنند ولي فقط 20 % آنها دچار زايمان زودرس ميشوند، لذا يك آزمايش قابلاطمينان ميتواند بين زناني كه در خطر ابتلا به زايمان زودرس هستند از سايرين تمايز قائل شود.
با آزمايش Actim Partus ميتوان خطر زايمان زودرس را سنجيد. اين آزمايش كه بصورت اورژانس قابلانجام ميباشد ميتواند وضعيت رسيده شدن گردن رحم را در حين حاملگي بررسي كند.
نتيجه منفي در اين آزمايش خطر زايمان زودرس را بهطور قابلاطميناني رد ميكند. بيمارانيكه نتيجه تست آنها مثبت ميشود بهتر است به ماندن در بيمارستان تشويق شوند تا در صورت بروز خطر بسادگي و بسرعت بتوان به آنها رسيدگي كرد، اما در مورد نتايج منفي نيازي به بستري كردن بيمار نيست.
Phosphorylated Insulin Like Growth Factor Binding Protein -1يا ميزان (phIGFBP-1)در ترشحات گردن رحم همزمان با بلوغ (رسيده شدن) سرويكس افزايش مييابد. در مطالعهاي كه توسط Nuutila و همكاران در سال 1999 انجام شده مشخص شده كه ميزان phIGFBP-1در گردن رحم رسيده بسيار بالاتر از گردن رحم نارس ميباشد، همچنين تجويز ژل پروستاگلاندين نيز منجر به افزايش شديد اين ماده ميشود.
قبلاً مشخص شده بود كه 94% زناني كه غلظت ( phIGFBP-1)در گردن رحم آنها كمتر از10 μg/L است دچار زايمان زودرس و يا حداقل دو هفته بعد از نمونهگيري نخواهند شد. هيچكدام از اين زنان قبل از هفته 35 بارداري، زايمان نخواهند كرد. در ميان زناني كه بعلت انقباضات زودرس رحم در بيمارستان پذيرش شدهاند 88 % آنها phIGFBP-1 بالاتر از10 μg/Lداشتهاند. تحقيقات اخير نيز اين يافتهها را تأييد ميكند. به كمك تست Actin Partus ميتوان افراد در خطر زايمان زودرس را مشخص نمود و به طرز اختصاصيتري با يك آزمايش منفي ميتوان نشان داد كه بيمار به احتمال زياد طي دو هفته آينده زايمان نخواهد كرد.
بيشتر مايعات بدن كه ترشحات گردن رحم را آلوده ميكنند مانند مايع مني و ادرار، ميزان بسيار ناچيزي از(phIGFBP-1) دارند، لذا داشتن سابقه مقاربت در ساعات اخير اثري بر روي تست Actin Partus ندارد.
نمونهگيري:
يك سواپ پنبهاي استريل را بمدت 15-10 ثانيه در داخل ترشحات گردن رحم قرار داده تا ترشحات را به خود جذب كند.
سواپ را در داخل محلول خاصي كه از آزمايشگاه تهيه ميكنيد و يا داخل يك لوله استريل حاوي يك ميليليتر سرم فيزيولوژي استريل قرار داده و به مدت 10 ثانيه بخوبي داخل محلول تكان دهيد و در انتها با فشردن پنبه سواپ به جداره داخلي لوله آزمايش ترشحات را از داخل پنبه به مايع منتقل كرده و سواپ را دور بياندازيد. درب لوله را به خوبي بسته و نمونه را در اسرع وقت به آزمايشگاه منتقل كنيد.
تست تشخيصي جهت ارزيابي پوكي استخوان
β Cross Laps or CTX
ماركري با ارزش در ارزيابي پوكي استخوان تنها با يك آزمايش خون. اگرچه بعد از بلوغ استخوانها ديگر رشد نميكنند ولي در هر مقطع زماني از زندگي، استخوانها در حال بازسازي هستند و اين موضوع براي سلامت استخوانها حياتي ميباشد.
بازسازي استخوانها يك عمل تركيبي است كه شروع آن با تخريب استخوانهاي كهنه توسط استئوكلاستها ميباشد و با ساخت استخوانهاي جديد توسط استئوبلاستها ادامه پيدا ميكند.
بعد از ميانسالي استخوانها كمكم تحليل ميروند زيرا تخريب استخواني نسبت به ساخت آن فعالتر ميباشد. سه روش تشخيص اصلي براي ارزيابي وضعيت استخوانها وجود دارد:
- تكنيكهاي عكسبرداريو راديوگرافي
- بيوپسي استخوان
- اندازهگيري ماركرهاي بيوشيمي استخوان
مطالعات نشان داده كه اندازهگيري تراكم استخوان مهمترين روش در بررسي استئوپروز ميباشد، اگرچه تشخيص تغييرات استخواني در فاز حاد بيماري و نيز مراحل اوليه با اندازهگيري تراكم استخوان مشكل است.
بيوپسي استخوان يك روش تهاجمي است و نميتوان از آن بعنوان يك آزمايش روتين براي بيماران استئوپورزي استفاده كرد، اما ماركرهاي بيوشيميايي ميتوانند براي تشخيص اوليه و بررسي پيشرفت بيماريهاي متابوليك استخوان مورد استفاده روتين قرار بگيرند.
دراثر فعاليت استئوكلاستها با هيدروليز كلاژن طي فرآيند تخريب استخوان، اسيدهاي آمينه انتهايي در قسمت C-Terminal جدا گشته و وارد جريان خون ميشوند كه به آن CTX يا Cross Lapsβ ميگويند، استئوكلسين نيز پروتئين ديگري است كه در ساختمان ماتريكس استخواني وجود دارد و همانند CTX در فرآيند تخريب استخوان و بر اثر فعاليت استئوكلاستها، از استخوانها وارد جريان خون ميشود.
مقادير بالاي ماركر بيوشيميايي CTX در خون نشانه افزايش تخريب (تحليل) استخوان است كه ميتواند بر اثر فعال شدن غده پاراتيروئيد، مقادير پايين استراديول و با تأثير كمتر تستوسترون و همچـــنين SHBG بهعنوان پروتئين ناقل اين دو هورمون باشد.
اندازهگيري CTX بعنوان يك ماركر كاتابوليكي در تحليل استخوانها خصوصاً در ارزيابي نتيجه درمان ميتواند كمككننده باشد ولي لازم است كه سطح آن قبل از شروع درمان نيز اندازهگيري شود. كاهـش 50-30 درصديCTX پس از سه ماه از شروع درمانهاي ضد تحليل استخوان، نشاندهنده مؤثر بودن درمان ميباشد.
در تشخيص اوليه استئوپوروز نيز افزايش CTX نسبت به مقادير طبيعي جامعه ميتواند نشانه خطر پوكي استخوان باشد.
PLGF (Placenta Growth Factor )
یک مارکر جدید جهت تشخیص و پیشآگهی پرهاکلامپسی (Per Eclampsia) میباشد. اختلال و تغییرات غیرطبیعی در ایجاد عروق خونی در دوران رشد جنینی Angiogencsis )) یکی از عمدهترین علل برای ایجاد پرهاکلامپسی و افزایش فاکتور رشد داخل رحمی (PLGF) است که جزء خانواده VEGF بوده، لذا این تست در مقایسه با مانیتورینگ آزمایش ادرار 24 ساعته (از نظر دفع پروتئین) و فشار خون بالا در ماههای آخر بارداری پیشآگهی بیشتری داشته که برای سلامت مادر و جنین بسیار حائز اهمیت میباشد.
دیدگاه خود را درج کنید