آیا ژنتیک و دانش ژنتیک برای تغذیه مهم است؟
یک پاسخ واضح وجود دارد! بله! در پشت این پاسخ، مفاهیم جدید جالبی مانند نقشبندی،برنامهریزی ژنتیکی و اثرات بلندمدت مداخلات تغذیهای خاص و همچنین تغذیه فردی پیدا میکنیم.
در طول دهه گذشته، پیشرفتهای عمدهای در زمینه ژنتیک صورت گرفت و زمینههای جدیدی از تحقیقات را گشود. بینش عمیقی در مورد اثرات تغذیه بر مسیرهای سیگنالینگ تحت شرایط فیزیولوژیکی و همچنین پاتولوژیک به دست آمد.
یک سوال اصلی این است:
آیا مداخله غذایی هدفمند این پتانسیل را دارد که از پیامدهای نامطلوب سلامتی جلوگیری کند، یا در مقابل، اثرات مثبت را در کوتاه مدت و همچنین در درازمدت اعمال کند؟ اگر چنین است، چگونه می توان به این امر دست یافت و بهترین زمان برای مداخله تغذیه ای هدفمند چیست؟ آیا فرصتی وجود دارد و آیا دورهای حیاتی (و احتمالاً آسیبپذیر) در زندگی وجود دارد، که در آن تغییرات در حمایت تغذیهای میتواند اثراتی فراتر از تأمین انرژی ساده و، به طور بالقوه، در فاصلهای از مداخله تغذیهای (ماهها یا سالها) ایجاد کند. بعد)؟
یک رویکرد برای پرداختن به این سوالات از طریق مطالعات کوهورت و اپیدمیولوژیک است. بینش در مورد اهمیت تامین مواد غذایی در طول یک دوره بحرانی در مورد نتایج بلندمدت از گروه قحطی هلندی به دست آمد. در طول اشغال نازی ها در زمستان 1944، عرضه مواد غذایی در بخش هایی از هلند به شدت کاهش یافت که یک فاجعه انسانی واقعی بود. این کمبود شدید غذا در یک دوره کوتاه اتفاق افتاد و نشان داد که تأثیر عمدهای بر موقعیتهای خاص، مانند بارداریهای مداوم دارد.
مطالعات همگروهی هلندی، پیامد حاملگیهایی را که در این دوره قحطی رخ میدهد و پیامدهای سوءتغذیه شدید مادر بر روی فرزندان را در مقیاس طولانیمدت تجزیه و تحلیل کرد. دادههای زیادی از پیگیری طولانیمدت این گروه جمعآوری شد .خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی 4 تا 5 دهه بعد در آن دسته از کودکانی که از مادرانی متولد شده بودند که در سه ماه اول بارداری سوءتغذیه بسیار شدید را تجربه کردند، افزایش یافت. بروز بیماری های قلبی عروقی در این گروه 2 برابر بیشتر از گروه شاهد بود، اما نه تنها خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی در این گروه خاص افزایش یافت، بلکه توهین تغذیه نیز خطر ابتلا به اختلالات متابولیک، از جمله چاقی، و سرطان سینه را چندین دهه بعد افزایش داد. با این حال، بسته به لحظه گرسنگی غذایی (اوایل بارداری در مقابل اواخر بارداری، و سوءتغذیه قبل از بارداری یا بعد از تولد) تفاوتهای مشخصی مشاهده شد که نشاندهنده سه ماهه اول بارداری به عنوان یک دوره آسیبپذیر است.
ژنومیک تغذیه و ژنتیک تغذیه
در سالهای اخیر، ما از مدلهای تجربی عالی یاد گرفتیم که ماشین آلات پیچیدهای وجود دارد که به شدت تنظیم بیان ژن و عملکرد ژنها و محصولات آنها را کنترل میکند. در واقع، دادههای تجربی نشان داد که تا چه حد این ماشین تحت تأثیر عوامل درونزا و برونزا قرار میگیرد و بنابراین بهویژه مستعد نقشبندی تغذیهای است .
تعامل بین تغذیه و ژن ها را می توان به دو بعد تقسیم کرد:
تأثیر عوامل تغذیه ای بر تنظیم و بیان ژن، که با عبارت “تغذیه ژنومیک” خلاصه می شود، و این واقعیت که انواع ژنتیکی نیازهای تغذیه ای و تحمل را تحت شرایط فیزیولوژیکی و همچنین از پیش تعریف می کنند. موقعیت های پاتوفیزیولوژیکی خاص این تعامل اکنون “تغذیه ژنتیک” نامیده می شود.
مقررات اپی ژنتیک:
اپی ژنتیک
تجزیه و تحلیل های مولکولی نشان داد که تنظیم ژن ها توسط 3 مکانیسم مختلف کنترل می شود:
اصلاح هیستون، متیلاسیون DNA و microRNA. اصلاح هیستون به روشی اطلاق میشود که DNA بهطور متراکم در اطراف کمپلکسهای پروتئینی توسط هیستونها بسته میشود. این بسته بندی DNA نه تنها یک روش مکانیکی برای ذخیره و محافظت از DNA است، بلکه یک روش بسیار کارآمد برای روشن یا خاموش کردن ژن ها بسته به موقعیت هندسی آنها است که امکان دسترسی استریومتری فاکتورهای رونویسی به نواحی پروموتور مربوطه را فراهم می کند. هر گونه تغییر در این بسته بندی DNA می تواند منجر به تغییر در دسترسی ژن های مختلف برای رونویسی شود و در نتیجه مستقیماً بر عملکرد ژن تأثیر بگذارد. به خوبی شناخته شده است که ساختار هیستون ها را می توان با متیلاسیون فعال، استیلاسیون یا فسفوریلاسیون ساده ، یک سیستم بسیار کارآمد برای کنترل گسترش ژن اصلاح کرد.
دیدگاه خود را درج کنید